تصاویر گابریلا رتکلیف با لبخندی کودکانه در آغوش پدرش، لبخند و اشک را بی اختیار بر چهره هر بینندهای مینشاند. اگرچه، تصور اینکه مادری در حبس از دیدار با فرزندش محروم شد، آسان نیست. حس مادری که به اجبار از فرزند خردسالش جدا شده و حالا حتی دیدارهای هر از چند گاهی با او را نیز نخواهد داشت.
برای توصیف این شرایط روحی برای یک مادر و فرزند کوچکی که هنوز درکی از جهان هستی ندارد، باید به اصول بنیادین هستی متمسک شویم که هرگز اینگونه جداییها را برنمیتابد.
گابریلا رتکلیف که به همراه مادرش سال ۲۰۱۶ لندن را به مقصد تهران برای چندین هفته ترک کرده بود، حالا پس از گذشت سه سال و اندی توانست به خانهاش برگردد.
به گفته پدرش ریچارد رتکلیف، این سفر بسیار طولانی شد و به بیانی دیگر سفری که با سختی و مشقت بسیار همراه گشت.
در آن سفر، که به گفته نازنین زاغری برای دیدار سه هفتهای با خانواده برنامه ریزی شده بود، ماموران پلیس در فرودگاه تهران مانع بازگشت او و گابریلا دختر کوچکش شدند. پس از آن نازنین زاغری دستگیر و به جرم جاسوسی به پنج سال زندان محکوم شد. به این ترتیب سرنوشت گابریلا رتکلیف نیز تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفت. از آن زمان گابریلا نزد والدین خانم زاغری در ایران نگهداری میشد و دیدارهای او با مادرش بسته به نظر مسئولین زندان گاه و بی گاه صورت میگرفت.
در طول مدت سه و نیم حبس، بارها شاهد اعتراضات نازنین زاغری به مسئولین قوه قضاییه بودیم . او هر بار خواستار تجدید نظر در مورد حکم حبس و رسیدگی عادلانه به پروندهاش بود. در تابستان سال گذشته او دست به اعتصاب غذای چند هفتهای زد. موضوعی که موجب شد تا دیدارهای هفتگی این مادر و دختر مدتی لغو شود. در آن زمان نازنین زاغری بیش از نصف مدت حبس خود را گذرانده بود و با درخواست آزادی مشروط او موافقت نشده بود. بر اساس قانون مجازات اسلامی ایران، اگر محکومی نصف مدت حبس خود را با حسن رفتار بگذراند امکان آزادی مشروط را خواهد داشت. این موضوع توسط خانم زاغری مطرح شد و انتظار میرفت که مانعی بر سر اجرای این قانون نباشد هر چند در کمال ناباوری درخواست او رد شد.
رد درخواست آزادی مشروط، نازنین را وادار به اعتراض به روش اعتصاب غذا کرد. در این اعتصاب غذا، همسرش ریچارد رتکلیف نیز با او همراه شد و در طول تمام مدتی که او در این اعتصاب به سر میبرد او نیز در مقابل سفارت ایران در لندن دست به اعتراض مشابه زد. ریچارد رتکلیف این اقدام خود را روشی برای نشان دادن اعتراض به دنیا میدانست. او معتقد بود اگر چه اعتصاب غذای نازنین دیده نمیشود اما بدین صورت او میتواند صدای نازنین برای شنیده شدن باشد. در حقیقت بسیاری از رسانهها این اقدام او را پوشش دادند و تعدادی از سیاستمداران بریتانیایی با او دیدارهایی داشتند.
به خصوص اینکه زمان آن، با تولد پنج سالگی گابریلا نیز مصادف شده بود و توجهات افکارعمومی را از دوری این کودک از پدر و مادرش به خود جلب کرد.
از طرف دیگر، زمانیکه گابریلا لندن را ترک کرد حدود دو سال بیشتر نداشت و احتمالا او به سختی آن موقع را به یاد بیاورد. درست از همان زمان ارتباط او با پدرش قطع شد و به گفته ریچارد رتکلیف پس از گذشت چندین سال، آنها حتی نمیتوانند به یک زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
سرانجام کسب علم و دانش در مدرسه بهانهای شد تا دولت ایران مدارک گذرنامه او را مسترد کند و گابریلا پس از این مدت جدایی به خانهاش در لندن برگردد. هر چند ورود او به دنیای جدید و جدایی از مادرش، پدربزرگ و مادربزرگی که او را در طول این سالها بزرگ کردهاند، راحت نخواهد بود.