کاخ او در تهران، قبرش در کربلا و پرترهاش در کویت است. شاهی که فرمان مشروطه را امضا کرد، حالا با تایید خبر سرقت تابلو مشهورش از تالار برلیان کاخ گلستان و فروش آن به خانواده سلطنتی کویت خبرساز شده است.
اگرچه روزهای نخست، مدیران کنونی و پیشین کاخ گلستان منکر وجود چنین تابلویی در کاخ بودند، حالا مرتضی ادیبزاده، مدیرکل موزههای وزارت میراث فرهنگی، تایید کرده است که «تابلو پرتره مظفرالدین شاه قاجار از کاخ گلستان به سرقت رفته است.»
اما ادیب زاده آخرین تاریخ ثبت اثر در فهرست اموال موزه را سال ۱۳۱۷ دانست و گفت: «در دفتر سال ۱۳۱۷ دوباره این تابلو کمال الملک جزو اموال انتقالی از خوابگاه به کاخ گلستان ثبت شده است، اما در دفاتر سال ۱۳۶۱ که مربوط به وزارت فرهنگ و هنر وقت است، هیچ نشانی از نام تابلو نیست. قطعا تابلو متعلق به کاخ گلستان است و در فاصله سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۶۱ از مجموعه کاخ، خارج و بعدها از طریق قاچاق به خارج از کشور منتقل شده و به فروش رفته است.»
گفته میشود تابلو مظفرالدین شاه حالا در موزه خانواده سلطنتی کویت است. دکتر رضا کسروی، پژوهشگر، مورخ، و کارشناس آثار کمالالملک گفت: «این تابلوی نفیس در مجموعه آثار «الاسلامیه» خاندان سلطنتی «الصباح» در کویت است. این اثر تاریخی در یکی از حراجیهای آثار هنری بریتانیا در سال ۲۰۰۰ میلادی به ارزش ۴۴ هزار پوند فروخته شده است.»
برای آنکه به ابعاد خروج اموال تاریخی و آثار ملی پی ببریم کافی است در سایت موزههای مختلف و بزرگ جهان کلماتی مثل ایران، قاجار، صفوی را جستجو کنیم. در هر کدام از این موزهها نمونههای متعددی از پردههای نقاشی، پرترههای شاهان و اموال مختلفی به چشم میخورد که مشخص است طی ۱۵۰ سال اخیر به خارج منتقل شدهاند.
پرتره مشهور فتحعلیشاه قاجار و دو پرده از جنگ ایران روس در عصر فتحعلیشاه در موزه ارمیتاژ و انبوهی از پرترههای شاهان و رجال قاجار در دیگر موزههای جهان نگهداری میشوند.
وقتی خاطرات منتشرشده از احمد دزوارهای، رئیس موزههای کاخ گلستان، در سالهای ابتدای انقلاب را میخوانیم این گمانهزنی طرح میشود که آیا اموال دیگری نیز از کاخ خارج شدهاند؟
دزوارهای در کتاب تاریخ شفاهی کاخ گلستان شرحی از هجوم مردم و غارت بخشی از اموال کاخ در روزهای نخست انقلاب ارائه میدهد و بهطور مثال به صندلی محمد شاه قاجار اشاره میکند که «تمام صندلی از جواهرات بود و سارقان مثل نان سنگک آنقدر آن را کوبیده بودند که جواهراتش بریزد و بردارند.»
اما آنچه اخبار مربوط به سرقت تابلوی مظفرالدین شاه را تا این حد با حساسیت همراه کرده آن است که در ماههای اخیر روند تخریب، بیتوجهی و آسیب به بناها و اموال تاریخی سرعت گرفته است.
پس از ماجرای مرمت پراشتباه گنبد مسجد عباسی اصفهان، دو رنگ شدن گنبد مسجد شیخ لطفالله و انتشار تصاویر عبور لوله در بدنه قلعه تاریخی فلکالافلاک بار دیگر این موضوع مطرح شده است که مدیران میراث فرهنگی درک درستی از ارزش مجموعههای تاریخی ندارند و یا آگاهانه در حال دهنکجی به تاریخ این سرزمیناند؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در ماجرای فلکالافلاک فعالان میراث فرهنگی اعلام کردند به بهانه نصب دوربین، لولهکشی و کابل کشی برق، دیوارها و کف فضای داخلی موزه با دستگاه کمپرسور مورد حفاری و کندوکاو قرار گرفته است.
اما مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان لرستان گفت: «جابهجایی آجرهای این مجموعه به منظور توکار کردن سیمهای برق بوده و همه موارد براساس اصول فنی پیش رفته است.»
امین قاسمی با تایید استفاده از دستگاههای فرز در برش آجرها گفته است: «خبری از کمپرسور نبوده با مینی فرز آجرها را برش دادیم تا فضا برای توکار کردن کابلها فراهم شود و این مسئله به نظر من مانع ثبت جهانی این دژ تاریخی نخواهد شد.»
اما فعالان میراث فرهنگی معتقدند این رفتارها وقتی به دور از نظارت کارشناسان حوزه میراث انجام شود حاصلش فاجعه گنبد مساجد تاریخی اصفهان میشود.
از سوی دیگر، به گفته برخی پیشکسوتان این حوزه، مشکل در راس وزارتخانهای است که نام میراث فرهنگی را یدک میکشد، چرا که رویکرد بهوضوح عوامگرایانه عزت الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، طی یکسال گذشته و انتصابهای او نشان از درک نکردن اهمیت میراث فرهنگی این سرزمین در نگاه مدیران بالادستی دارد.
اما آنچه بهویژه در روزهای اخیر عزتالله ضرغامی را زیر ضرب انتقادات برده است دو رخداد مهم است. یکی حضور او در محوطه بیستون کرمانشاه و نقل روایت سراسر اشتباه از مجسمه مشهور به هرکول در این بناست و دیگری نگهداری جام زرین باستانی در ظرف پلاستیکی و رونمایی از آن در حضور عزتالله ضرغامی و رسانههاست.
ضرغامی مجسمه تاریخی هرکول را به دوره حضور اسکندر مقدونی نسبت داد و گفت: «لشکر اسکندر اومده اینجا، دیده کرمانشاه همه پهلوانن، اینم برای اینکه کم نیاره یه مجسمه هرکول زده گفته آقا ما هم هستیم. اینو راهنماهای ما باید بگن که عمرا این چیزا رو بلد نیستن.»
مهدی شادکام، پژوهشگر مطالعات ایرانشناختی و میراث فرهنگی، در واکنش به این سخنان گفت: «بله بلد نیستند، چون این مجسمه برای دوره سلوکی- اشکانی است و حدودا ۱۵۰ سال بعد از حمله اسکندر ساخته شده است.»
این پایان اشتباه جناب وزیر نبود چرا که چند روز قبل هنگام بازدید ضرغامی از مشکین شهر جام زرین ۳۰۰۰ سالهای که در گنجینه بانک قرار داشت، در حضور او بیرون آورده و به نمایش گذاشته شد.
آنچه حیرت کارشناسان میراث را برانگیخت قرار دادن چنین شی ارزشمندی در ظرفی پلاستیکی شبیه ظروف خانگی نگهداری نان بود که با پنبه محافظت میشد.
واکنشهای تند پس از انتشار این تصاویر ضرغامی را مجبور به پاسخگویی کرد و او گفت: «مخازنی که در آنجا قرار داده شده است چندلایه و بهصورت امن بوده و در گاوصندوق یک جعبه پلاستیکی است که با یک ضربهگیری مثل پنبه چند قطعه را در آن نگهداری میکنند.»
کار به جایی رسید که مهدی طغیانی نماینده اصفهان در مجلس گفت: «طرح استیضاح وزیر میراث فرهنگی از سوی یکی از نمایندگان کرمانشاه نوشته شده است، ما نیز بهدلیل شرایط موجود از آن حمایت میکنیم، البته برای هفته آینده از مجمع استان دعوت شده است که در نشست بررسی مسائل حوزه میراث حاضر شوند و توضیحات وزیر را بشنوند.»
ضرغامی اگرچه بهدلیل علاقه وافرش به حضور برابر دوربینها این روزها بیشتر معایب حوزه میراث فرهنگی در جمهوری اسلامی را عیان کرده، اما با نگاهی به روند ویرانی، تخریب، خروج اموال و در یک کلام بیتوجهی ۴۰ ساله به مباحث تاریخی و میراث فرهنگی متوجه میشویم معضل اصلی در نگاه حاکمیت از آغاز جمهوری اسلامی به تاریخ ایران است.
حاکمیت ایرانی میخواهند که روایت تاریخیاش مطلوب آنها باشد، بدون توجه به پیشنیهای که حفظ آن نیازمند توجه به مباحثی چون میراث فرهنگی و مراقبت و نگهداری از گنجینههای بهجایمانده از گذشتگان است.