ابعاد طرح آمریکا برای خاورمیانه فراتر از میدان نبرد اسرائيل است

جو بایدن با مماشات با مخالفان و نادیده‌ گرفتن متحدان و دوستان به استثنای تل‌آویو، سیاست اوباما در قبال منطقه را دنبال می‌کند

فشارهای مردمی بر دولت بایدن برای توقف نسل‌کشی در غزه در حال افزایش است‌ــ عکس از: Reuters

به گفته رابرت کاگان، پژوهشگر ارشد موسسه بروكینگز، ایالات متحده به‌رغم تلاش‌های مکرر قادر نیست «نقش جهانی» که مسئولیت آن را بر عهده دارد، کنار بگذارد. در عین حال، متحدان و مخالفان آن همراه با روسیه که آرزوی دستیابی به «جهان پساآمریکا و غرب» را دارند، از وضعیت و نظم آینده جهانی و تنش‌های آن در غیاب آمریکا هیچ‌ تصوری ندارند. در واقع، بازی بزرگ خصومت و ائتلاف هنوز هم بر محور آمریکا می‌چرخد. با این حال، واشنگتن سیاست‌های بزرگی را دنبال می‌کند که نتایج و محاسبات آن در برخی موارد با اشتباهات بسیاری همراه است.

در دوره ریاست‌جمهوری رونالد ریگان و عصر «جنگ ستارگان»، واشنگتن به توانایی‌اش برای راه‌اندازی هم‌زمان «دو جنگ بزرگ و یک جنگ کوچک» می‌بالید. سپس جورج بوش پدر با اعزام ۴۰۰ هزار سرباز به خاورمیانه برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت، کاری کرد که جز آمریکا هیچ کشوری دیگر توان آن را نداشت. در اقدامی دیگر، جورج بوش پدر «نظم نوین جهانی» را اعلام کرد. اما جورج بوش در بحبوحه درخواست‌های نومحافظه‌کاران برای حمله به شش کشور عربی و تغییر نظام‌های آن‌ها، در حمله به افغانستان و عراق بیش از حد از زور استفاده کرد و اشتباهات راهبردی بسیاری مرتکب شد و باراک اوباما تصمیم گرفت تعهدات آمریکا در خاورمیانه را کاهش دهد تا بر آنچه آن را «محور»‌ می‌نامید، یعنی خاور دور، برای مقابله با چین، «قدرت در حال ظهور» و روسیه «انتقام‌جو»، تمرکز کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

منطقه‌ای کردن کشمکش

نخستین کاربرد عملی «منطقه‌ای کردن» کشمکش در منطقه امتیاز دادن به ایران به دلیل توافق هسته‌ای و توهماتی به نام تقویت «اصلاح‌طلبان» در تهران بود، اما دونالد ترامپ سیاست «سلاح اجاره‌ای» را به‌ کار گرفت و به متحدان واشنگتن در خاورمیانه، خاوردور و ناتو در اروپا، گفت که «هزینه حفاظت از امنیتتان را باید خودتان بپردازید».

این در حالی است که جو بایدن، رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا، با مماشات با مخالفان و نادیده‌ گرفتن متحدان و دوستان به‌استثنای تل‌آویو، سیاست اوباما در قبال منطقه را دنبال می‌کند. اما بایدن که بر منطقه هند و اقیانوس آرام تمرکز کرده بود، از دو تحول مهم غافلگیر شد: درگیری چین و روسیه در خاورمیانه و تصمیم ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، برای حمله به اوکراین که به سردرگمی شدید اروپا و آمریکا منجر شد.

سپس حدود یک سال پیش و در حالی که ۳۰۰ هزار سرباز آمریکایی در پایگاه‌های نظامی شماری از کشورهای عربی مستقر بودند و هیچ کشور دیگری قادر به تامین امنیت گذرگاه‌های نفتی و محافظت از اسرائیل و متحدان آمریکا در منطقه نبود، این صحبت مطرح شد که «ایالات متحده خاورمیانه را ترک نخواهد کرد».

به گفته جان ایکنبری، استاد ژئوپولیتیک دانشگاه جورج تاون، آمریکا همچنان به عنوان «مرکز نظم جهانی» باقی می‌ماند و به‌رغم اصرارهایی که در این زمینه وجود دارد، نمی‌تواند بار این مسئولیت بزرگ را کنار گذارد، زیرا این کشور علاوه بر داشتن بیش از ۸۰۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان، رهبری ائتلاف‌های متعددی از جمله پیمان ناتو، پیمان امنیتی اکوس، گروه کواد و گروه پنج چشم را بر عهده دارد.

پس از عملیات طوفان‌ الاقصی، بایدن در حالی که ناوهای هواپیمابر جرالد فورد و آیزنهاور را به شرق مدیترانه فرستاد و درهای زرادخانه‌های تسلیحاتی آمریکا را به روی اسرائیل گشود، گفت: «آمریکا نه‌تنها اینجا حضور دارد، بلکه برای مقابله با هرگونه نبردی آماده است.»

تلاش برای محدود کردن میدان نبرد

هرچند توجه آمریکا بر محدود کردن جنگ در غزه و حل‌وفصل نبرد با حماس متمرکز است، این ماجراجویی ممکن است به یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌ای منجر شود که پایان آن قابل پیش‌بینی نباشد؛ به‌ویژه اینکه افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه تنها برای حمایت از اسرائيل نیست بلکه حمایت از سایر متحدان را نیز در برمی‌گیرد.

از سوی دیگر، مرحله مماشات با تهران و خوش‌بینی بر اینکه ایران پروژه منطقه‌ای‌اش را رها کند و مانند یک کشور عادی عمل کند، به پایان رسیده است. بنابراین، تصور جمهوری اسلامی بدون پروژه منطقه‌ای آن که مستلزم حذف آمریکا از «غرب آسیا» است، اساسا یک توهم است؛ افزون بر اینکه ایران به دنبال ایجاد سیستم امنیتی منطقه‌ای است که رهبری آن در دست تهران باشد.

در دوره ریاست‌جمهوری اوباما گفته می‌شد که آمریکا «نه دشمن را می‌ترساند و نه به دوستش اطمینان می‌دهد». این سیاست در بازه زمانی بین جنگ‌های جهانی اول و دوم هم کاملا مشهود بود، درست همان‌طور که آرنولد جوزف توین‌بی، مورخ بزرگ بریتانیا، می‌گفت: «آمریکا به‌رغم قدرت نامحدودش، یک بازیکن تنبل است.» اما حمله ژاپن به پرل‌هاربر آمریکا را بیدار کرد و باعث شد چرچیل پیروزی بر هیتلر را با قدرت آمریکا و عزم رئیس‌جمهوری روزولت پیشاپیش جشن بگیرد. اکنون آیا این غول دوباره بیدار شده است یا همچنان سیاست «نمایش پرچم» را تمرین می‌کند؟ در مقابل، دشمنان آمریکا که همواره از اشتباهات و بی‌صبری‌های آن بهره‌جویی می‌کنند، برای مقابله با آمریکا چه طرح و نقشه‌ای تهیه کرده‌اند؟

برگرفته از ایندیپندنت عربی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه