تصمیم تاریخی دوک و دوشس ساسکس برای کنارهگیری از وظایف سلطنتیشان آنها را با طوفانی از نگرانیهای جامعه، از جمله شکاف میان نسلها مواجه کرده است.
منتقدان و طرفداران هری و مگان، هریک علل تصمیم جنجال برانگیز آنها را از دید خود تعبیر کردهاند. در واقع، مثل همه رویدادهای زندگی، دلایل مختلف و متعدد است. رقابتهای میان درباریان و خاندان سلطنتی همراه با ضربههای کودکی و فقدان اعتماد بهنفس، این زوج مدرن را با نیازهای مدرنشان در چنگال خود گرفت.
موج یادداشتهای منفی در شبکههای اجتماعی و پوششهای گاه نژادگرایانه و گاه خلاف واقع رسانههای عوامگرا، بیتردید به ایجاد اضطراب و حس قربانی بودن این زوج کمک کرده است. اما، تناقض میان خواست آنها برای آزادیهای فردی در قرن بیستویکم، و اجبار یک خانواده به پنهانکاری در چارچوب وظایف سلطنتی به جای حل تنشها، عامل اصلی آن بوده است. هری و مگان در رویارویی با فشار این تناقضها، نپذیرفتند که عمرشان را به تحمل، سکوت و تعهد به تاج و تخت سپری کنند.
شاید این سنت خاص یک خانواده بزرگ «انگلیسی» باشد که سطحی زندگی کند و اعضای آن، دهها سال بحث و گفتوگو را به وضع هوا محدود کنند تا روی انواع مسایل، از ناتوانیهای شخصی تا مشکلات روانیشان، سرپوش بگذارند. هرچه باشد، عشق و صمیمیت همچنان میتواند حول بسیاری از مسایل حل نشده رشد کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما نسل جدید، بار رنج و مصیبت مداوم را، به ویژه زمانی که بر سر راه عدالت و رضایت قرار میگیرد، تحمل نمیکند. آموزشگاهها و کارزارهای سلامت روان – از جمله نهادی که شاهزاده ویلیام و هری در صدر آنند – بر اهمیت حرف زدن و باز کردن افکار برای درک تفاوتهای خود و دیگران تاکید میورزند. جای تعجب نیست که اکثر ۱۹ تا ۳۷ سالهها از تصمیم هری و مگان برای تغییر زندگیشان حمایت کردهاند.
به همین دلیل، این یک آرزو و خواست ملی بود که پیوند و نزدیکی دو فرد با چنان زمینههای تربیتی و فرهنگی متفاوت، چشم خاندان سلطنتی را به نحوه زندگی در قرن بیستویکم باز کند. اما، مثل هر نهادی که این روزها میکوشد خود را با ارزشهای جدید محیط زیستی، اجتماعی و مدیریت تطبیق دهد، موفقیت مستلزم تغییر فرهنگ است؛ و هنگامی که اراده آمریکایی با خودزنی بریتانیایی چشم در چشم شد، مدرنیته شکست خورد.
دوشس کمبریج، یا کیت میدلتون، نیز تا پیش از ازدواج با شاهزاده ویلیام غریبهای بود که از بیرو (از فضای دربار) و طبقات پایین تر اجتماع وارد حلقه خاندان سلطنتی شد، و هرچند رسانهها در مجموع جانب احترام را حفظ کردند، اما او نیز هدف اظهارنظرهای بیرحمانه قرار گرفت. تواضع و فروتنی او در مقابل نهاد سلطنت همچنان کامل و عمیق به جای خود ماند. او جایگاه (طبقه اجتماعی) خود را میشناسد و در نهاد کلی سلطنت، گوشهای برای خود گزیده است. هرچند ممکن است روزی ملکه انگلستان شود، اما نقشش بیشتر نقش یک همراه است تا یک ملکه.
در تناقض با او، یک زن آمریکایی ۳۶ ساله موفق و معتقد به تساوی، به انتظار تحول، وارد رابطه با خاندان سلطنتی شد. آنچه باعث شد رسانهها و خاندان سلطنت علیه او بشورند، این بود که او کوشید تا به جای نقش خادم خانواده سلطنتی، در جایگاه یک متفکر مستقل و پرچمدار بالقوه قدرت زن در عرصه بینالمللی ظاهر شود. اما نحوه زندگی او و انتخاب نوع نهادهای خیریه تحت حمایتش، به عنوان تبلیغ برای خود و رضایت از نفس تعبیر شد؛ هرچند اینها اغلب همان آرمانهایی بودند که خواهر شوهرش برای دنبال کردن آنها تحسین میشده است.
اما، نهایتا، اقدام هری به تبلیع مهارتهای دوبلاژ مگان برای یکی از روسای «دیسنی» در یک ضیافت، و تصویر رسانهها از آنها به عنوان یک زوج ناپخته که در گوشهای از خاندان سلطنتی از خشم میلرزند، موقعیت آنها را به عنوان اعضای برجسته و چهرههای تلویزیونی سلطنتی، ناممکن کرد. کاخ باکینگهام و خاندان سلطنتی، بهویژه مصرند که تنها یک جایگاه برای رهبر آینده وجود دارد، و به سایر اعضای خاندان سلطنتی – هرقدر هوشمند – اجازه درخشیدن داده نمیشود.
آنچه مگان را از سایر زنان این «موسسه» (کنایه به خاندان سلطنتی) مجزا میکرد، نژاد او نبود، بلکه تبلیغات و بلندپروازیهای آشکارش در رقابت با «صندوق مشترک محبوبیت» خاندان سلطنتی بود. آنچه او شاید هنوز درک نکرده باشد، این است که حتی در دوران برتری افکار، سکوی سلطنت جای فرماندهی نیست؛ بلکه توجهی که هر فرد خاندان سلطنتی به خود جلب می کند، باید به «صندوق اعانات خانواده» واریز شود.
حتی پس از گذشت ۲۳ سال، تصویر مضاعف شاهزاده خانم دایانا که دو پسرش در انتخاب همسرانشان نشان دادند، با آنچه در اندرون خاندان سلطنتی میگذرد، مغایرت دارد. بردباری و ظرافت رفتار دوشس کمبریج (کیت میدلتون) مدیون محدودیتهای نهادی است که او در چارچوب آن، با تدبیر، خواستهای خود را با اتکا به نقش یک مادر فداکار، مطرح میکند. اما این تصویر با تصویری که مگان مارکل از خود ارائه کرده است، در تضاد کامل است. مگان، در پروتوکل بسته خودزنی و تحمل مشقات خاندان سلطنتی روزنهای ایجاد کرد که از طریق آن با صدای بلند، به نیابت از قربانیان بیعدالتی مشترکشان و کسانی که قلبشان با او همراه میتپید، فریاد زد.
هرچند سکوی جهانی عضویت فعال در خاندان سلطنتی مناسب مگان نبود، اما عدم تمایل او و هری برای تحمل سنتهای کهنه شده، آنها را به سرنوشت اجتماعی و مالی ادوارد هفتم، پادشاه مستعفی انگلستان و همسرش والاس سیمسون، دچار نخواهد کرد.
هری و مگان زندگی جدیدشان را به عنوان یک زوج متساوی و پرقدرت، با رفاه مالی و ارزشهای شخصی شروع خواهند کرد. تاسف، پشیمانی، واقعبینی و علاقه قلبی میلیونها بریتانیایی، کمک خواهد کرد که درهای خانواده به روی آنها باز بماند. باید بیش از هر چیز، به هری امکان داده شود که در امور کشور مورد علاقهاش شرکت داشته باشد تا هرگونه خلاء یا تاسف را که احتمال میرود در آینده به وجود بیاید، پُر کند. تنها در این وجه است که میتوان او را با ادوارد هفتم مقایسه کرد: او برای عشق بهای سنگینی پرداخته است.
تریشا دو بورش گریو، نویسنده مستقل و عضو ارشد نهاد «همراهی استراتژیک و نوعدوستی رهبران زن جهان» است.
© The Independent