تاکید رسمی تلآویو مبنی بر اینکه دولت اسرائیل در جلسه یکشنبه گذشته (۱۸ فوریه)، به اتفاق آرا به رسمیت شناختن یکجانبه کشور مستقل فلسطین و عضویت کامل آن در سازمان ملل متحد را رد کرد، نشان میدهد بحرانی که اسرائيل در حال حاضر با آن مواجه است، چقدر عمیق است؛ بهویژه اینکه تلآویو در بیانیهای مرتبط با این موضوع بارها از قید «به اتفاق آرا» استفاده کرد.
نتانیاهو سعی داشت این تصمیم را به رد یکجانبه به رسمیت شناختن محدود کند. فرمولی هم که انتخاب کرد، بسیار محتاطانه بود و گفته میشود که آن را با متحدش در جنگ و حریفش در سیاست، بنی گانتز، رئیس حزب وحدت ملی و وزیر کابینه جنگ، تدوین کرده است. در این بیانیه آمده است: «اسرائیل تحکمها و امرونهیهای بینالمللی را در مورد حلوفصل دائمی مشکل با فلسطینیها قاطعانه رد میکند».
در این بیانیه آمده است: «حلوفصل از این نوع تنها از طریق مذاکره مستقیم بین طرفین و بدون پیششرط امکانپذیر است. اسرائیل با به رسمیت شناختن یکجانبه کشور فلسطین از سوی جامعه جهانی مخالف است؛ زیرا این اقدام پاداشی بزرگ و بینظیر برای تروریسم پس از کشتار هفتم اکتبر است و از هرگونه توافق صلح در آینده جلوگیری میکند.»
دولت نتانیاهو در عمل، نه به تشکیل کشور فلسطین نه نگفت و نه پروژه آمریکایی، غربی و عربی برای برقراری صلح همهجانبه بین اسرائیل و کشورهای عربی و اسلامی را در ازای حل عادلانه مسئله فلسطین بر اساس راهحل دو کشوری، رد کرد. بنابراین تصمیم دولت موردپسند بزالل اسموتریچ، رهبر حزب صهیونیست مذهبی، و سایر وزیران راست افراطی واقع نشد و آنها به اتفاق آرا، خواستار صدور قطعنامهای شدند که تشکیل کشور فلسطین را بهکل رد کند.
با این حال، نتانیاهو برای پاسخ به درخواست اسموتریچ عجله نخواهد کرد؛ نه به این دلیل که با او موافق نیست. او در چند هفته اخیر بارها با افتخار گفته که تنها رهبر اسرائیل است که توانسته است طرح تشکیل کشور فلسطین را خنثی کند. بلکه به این دلیل که نمیخواهد به این سرعت وارد درگیری با دولت جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تلآویو پیامهای هشداردهنده و تهدیدآمیزی را که در واشینگتن (درباره منازعه فلسطین و اسرائيل) ردوبدل میشود، بهخوبی میشنود. بر اساس خبرهای درز کرده در رسانههای آمریکایی، طرح ارتقای وضعیت فلسطین از یک کشور ناظر به یک کشور عضو کامل در سازمان ملل متحد، اقدامی است که اسرائيل آن را تهدید تلقی میکند.
پاسخ منفی و متفقالقول تلآویو به این موضوع و این ادعا که این اقدام «هدیهای به تروریسم است»، چالش بزرگی برای اسرائيل است و این اقدام رهبران اسرائيل جامعه را به سمت خشم و نفرت سوق دهند؛ در حالی که آنها میدانند به رسمیت شناختن کشور فلسطین بخشی از طرح جامع و پیشنهاد سخاوتمندانه عربها به اسرائیل است.
اظهارات آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، مبنی بر اینکه «فرصتی تاریخی برای صلح فرا رسیده»، حقیقتی است که نماینده ابرقدرتی آن را گفته که آشکارا از اسرائیل حمایت میکند و حتی در جنگ جنونآمیز اسرائیل علیه مردم غزه که برای نابودی حماس جریان دارد، شریک است. این مشارکت برای آمریکا بهای جانی و مالی سنگینی دارد و ممکن است واشینگتن را درگیر جنگی کند که خطر گسترش آن هنوز وجود دارد. در واقع، طرح صلحی که واشینگتن پیشنهاد میکند، قبل از هر چیز تلاشی برای حمایت از منافع اسرائيل است.
اگر اسرائیل رهبری جسور و شجاع داشت، باید این طرح را بهسرعت میپذیرفت و آن را به عنوان یک خبر خوب و مثبت به جامعه اسرائيل پیشکش میکرد.
اسرائيل در گذشته چنین رهبرانی داشت. کسانی مانند مناخیم بگین که ابتدا بهشدت مخالف عقبنشینی از سینا بودند اما بعد آن را پذیرفتند. او در سال ۱۹۷۸ به کمپ دیوید رفت و تهدید کرد: «اگر از من خواسته شود حتی از یک سانتیمتر از سینا عقبنشینی کنم، چمدانهایم را میبندم و به اسرائيل بازمیگردم.» اما در پایان مذاکراتی که با میانجیگری جیمی کارتر، رئیسجمهوری وقت آمریکا، برگزار شد، او پیمان خروج کامل از سینا را با انور سادات، رئیسجمهوری پیشین مصر، امضا کرد.
در آن زمان از بگین پرسیدند: «مگر قول نداده بودی که حتی یک سانت هم عقبنشینی نمیکنی؟» او گفت: «بله، اما وقتی در اطراف مزارع سبز و جذاب کمپ دیوید زیر سایه گلهای رز و فضای زیبا قدم میزدم و و عطر گلها را استشمام میکردم، در حالی که کودکان سرگرم بازی و جوانان غرق شادی بودند و بزرگسالان دست در دست هم در کمال محبت راه میرفتند، به یاد ۱۲ هزار اسرائيلی افتادم که در جنگهای اسرائيل کشته شدند. پس با خود گفتم که نمیخواهم ۱۲ هزار اسرائيلی دیگر در جنگ بمیرند. به همین دلیل تصمیم گرفتم فرصت صلح را از دست ندهم».
اسحاق رابین هم که ابتدا شکستن استخوانهای فلسطینیان را وعده میداد، دیدگاهش را تغییر داد و پیمان به رسمیت شناختن حقوق مردم فلسطین و سازمان آزادیبخش را امضا کرد و با این اقدام، روند صلح اسلو را که هدف از آن تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائيل بود، آغاز کرد. رابین میگفت: «با دشمنان هم میتوان صلح کرد و من نمیخواهم در تاریخ ثبت شود که من فرصت دستیابی به صلح را از دست دادم.»
بگین و رابین فرصت صلح را از دست ندادند
هرچند بگین و رابین از افراطیترین رهبران اسرائيل بودند و در سیاست اشغال، سرکوب، جنگ، ترور و شهرکسازی تلاش بسیاری کردند، فرصتی را که آمریکا به آنها داد و هدف از آن ایجاد نقطهعطفی در تاریخ منطقه برای باز کردن افقهای سیاسی جدید و هموار کردن مسیر صلح بود، از دست ندادند؛ اما رهبران بعدی اسرائيل همت و شجاعت چنین اقدامی را نداشتند.
پس از پایان دوره نخستوزیری بگین، بیش از ۱۲ هزار اسرائيلی و نزدیک به ۳۰ هزار فلسطینی در جنگهای پیدرپی کشته شدند؛ این علاوه بر ویرانیها و خسارتهای بیشماری بود که هر دو طرف متحمل شدند.
در حال حاضر، رهبران اسرائيل هیچ تصمیمی برای تغییر دیدگاه و موضعشان ندارند؛ حتی اگر میزان تلفات اسرائیلیها به ۱۲ هزار نفر برسد. بنابراین به نظر میرسد اسرائيل کنونی حاضر نیست با روش فعلی آمریکا، گامی به سمت خروج از بحران بردارد. شاید آمریکاییها ناگزیر شوند روشی را که در بوسنی و هرزگوین به کار بستند و راهحلی مسالمتآمیز را به رهبران آن کشور تحمیل کردند که بهرغم گذشت ۲۹ سال همچنان ادامه دارد، استفاده کنند یا با رهبران کنونی اسرائيل همان برخوردی صورت گیرد که باعث پایان یافتن جنگ ویتنام شد یا آمریکاییها مانند زمانی که اعلام شد به حمایت از سیاست نژادپرستانه دولت آپارتاید در جنوب آفریقا ادامه داده نمیشود، از حمایت اسرائيل دست بردارند.
البته اصرار نتانیاهو بر رد هرگونه طرح صلح به این معنی است که او بر این باور است که در واشینگتن رهبری قاطعی وجود ندارد که جرئت برخورد جدی با او را داشته باشد.
برگرفته از الشرقالاوسط