از زمان وقوع حمله اسرائیل به [ساختمان مجاور سفارت جمهوری اسلامی ایران] در دمشق که به کشته شدن شماری از افسران و فرماندهان سپاه پاسداران منجر شد، تهران به انتقامجویی بزرگ تهدید کرد و واشینگتن اعلام کرد که اگر درگیری رخ دهد از اسرائيل دفاع خواهد کرد.
اکنون این پرسش نگرانکننده مطرح میشود که آیا جمهوری اسلامی و اسرائيل وارد جنگ خواهند شد؟ اگر جنگ از کنترل خارج شود و آمریکا در آن شرکت کند چه میشود؟ آیا این همان جنگی است که به درگیریها پایان میدهد؟ یا اینکه فاجعه همهگیری میآفریند و همه چیز را به ویرانی میکشاند؟
قبل از شروع صحبت درباره احتمال جنگ، باید به این نکته اشاره کرد که این سه کشور (جمهوری اسلامی ایران، اسرائيل و آمریکا) در طول ۴۰ سال گذشته نشان دادهاند که منازعات و تنشها را بهگونهای مدیریت میکنند که همواره در سطوح پایین تنش باقی بمانند و از رفتن به سمت رویارویی مستقیم جلوگیری کنند.
اسرائیل حمله حماس را کار ایران میداند. بنابراین، به باور اسرائيل، کشتن فرماندهان سپاه پاسداران پاسخی به حمله حماس در چارچوب «قواعد درگیری» است.
امروز به دلایل مختلف نمیتوان رویارویی مستقیم را رد کرد، بهویژه اینکه جمهوری اسلامی در پیشروی جغرافیایی شتاب گرفته و حوزه نفوذش را در قلمرو ۴ کشور اطراف اسرائيل گسترش داده است. افزون بر این، حوثیهای یمن به بخشی از معادله تبدیل شدهاند. جمهوری اسلامی دو جبهه جنگ را در حالی کنترل میکند که شمار نیروهای نیابتیاش در منطقه، بهویژه در عراق، دو برابر شده است، حجم تسلیحات حزبالله را افزایش داده است و مهمتر از همه اینکه تهران میکوشد به توانمندیهای نظامی هستهای دست پیدا کند.
در نظر اسرائیل، آمریکا و حتی کشورهای منطقه، حمله هفتم اکتبر حماس نمایش نظامی قابلیتهای برقآسای منطقهای ایران بود. این نمایش، علاوه بر خطر پهپادها و موشکهای بالستیک، که موازنه قدرت را تهدید میکنند، از خطری جدید پرده برداشت که احتمال وقوع جنگ را افزایش میدهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در هیچ جنگی، پیروزی قابل پیشبینی نیست. با این حال، بسیاری از کارشناسان نظامی بر این باورند که اسرائيل از نظر نظامی جایگاه برتری دارد و با راهاندازی جنگی کوتاهمدت آسیب قابل توجهی به ایران وارد میکند، اما نمیتواند بهتنهایی از میدان نبرد و رویارویی پیروز برآید. در حالی که ایالات متحده، قدرت نظامی برتر جهان، میتواند با توجه به وضعیت جبهه داخلی، همکاری کشورهای اطراف ایران، محاسبات سیاسی جمهوری اسلامی و مواضع سایر کشورهای قدرتمند، جنگی طولانی به راه اندازد و قدرت نظامی رژيم ایران را درهم شکند.
همه به یاد داریم که در مارس ۲۰۰۳ آمریکا رژیم عراق را تنها در دو هفته سرنگون کرد، رژیمی که، علاوه بر نظام سیاسی و نظامی سختگیرانهاش، قویترین نیروی نظامی منطقه را داشت و ارتش با تجربه آن میان ارتشهای منطقه بینظیر بود.
رژیم ایران با توجه به درک بیشتری که از مسائل استراتژیک و محاسبه مخاطره دارد و، برای اجتناب از درگیری مستقیم، آسیبها و چالشهای بسیاری را متحمل میشود، با رژیم صدام حسین تفاوت بسیار دارد، اما این ويژگیها وقوع درگیری ویرانگر موسوم به «جنگ روز قیامت» را منتفی نمیکند، بهویژه اگر جمهوری اسلامی به رویکرد توسعهطلبانهاش، که موازنه قدرت را تا بابالمندب تهدید میکند و ثبات اردن را بر هم میزند، ادامه دهد.
افزون برآن، با توجه به تصمیمهای تعیینکننده راهبردی، میتوان گفت وقوع درگیری در نتیجه اشتباه یا بهعمد، بعید نیست. برای مثال، اگر اسرائیل تصمیم به حذف حزبالله لبنان بگیرد، جمهوری اسلامی به احتمال زیاد دست به کار خواهد شد و حزبالله را مانند حماس در میدان نبرد تنها نخواهد گذاشت. از این رو، امتناع حزبالله از پاسخ مشابه به اسرائيل، بیانگر این واقعیت است. به نظر من، حزبالله میکوشد تواناییهای جنگی عظیمش را بهعنوان بخشی از سیاست بازدارندگی در حفاظت از رژیم ایران حفظ کند و اگر روزی جمهوری اسلامی و اسرائيل وارد جنگ شوند با استفاده از این تواناییها شهرهای اسرائیل را موشکباران کند و به آن کشور آسیب بسیاری وارد کند.
حملات کنونی و قبلی حزبالله به اسرائيل از چارچوب قواعد درگیری فراتر نرفت، اما حمله هفتم اکتبر حماس تهاجمی متفاوت بود. بنابراین، حزبالله دست به چنین حملهای نمیزند، زیرا رفتن به سمت این گزینه خطر وقوع جنگ تهران و تلآویو یا حداقل حمله اسرائیل با هدف نابودی حزبالله را محتمل میکند.
از اینرو، بعید است اسرائیل بهدنبال آغاز درگیری مستقیم با ایران باشد، زیرا چنین جنگی پرهزینه و بهشدت خطرناک است. با این حال، دولت اسرائيل آمادگی مواجه شدن با حزبالله را دارد و شاید با به بهرهجویی از حمایت مردمی گستردهای که در پی حمله هفتم اکتبر حماس کسب کرده است، متمایل به آغاز جنگی گسترده علیه حزبالله باشد. البته حمله حماس، که تلآویو وجودش را تهدیدی برای اسرائيل میداند، که از زمان جنگ ۱۹۷۳ با آن مواجه نشده است، باعث شد مردم اسرائيل، بهرغم خسارتهای سنگین ناشی از جنگ، از موضع تلآویو برای ادامه جنگ در غزه حمایت کنند.
هرچند در حال حاضر هیچ طرفی برای وارد شدن به رویارویی مستقیم تمایلی ندارد، اما پیامدهای جنگ غزه همچنان ادامه دارد و زمینه گسترش دامنه رویاروییها به شکلی بیسابقه در حال فراهم شدن است.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط