انتشار دومین ترانه باب دیلن در قرنطینه؛ «انبوهه‌ای از آدم‌ها در خود دارم!»

پارادوکس کلام ویتمن، حالا اساس ترانه دیلن قرار گرفته است

باب دیلن خواننده آمریکایی و برنده نوبل ادبیات- AFP/ Philippe Lopez
 

تنها پس از سه هفته، باب دیلن ترانه تازه دیگری منتشر کرده است. انگار همه چیز برای این اسطوره موسیقی و ترانه در ۷۸  سالگی شتاب دوباره‌ای گرفته است؛ شتاب برای بیان ناگفته‌هایی بیشتر. شاید اصلا این‌ دو ترانه مقدمه‌ای برای انتشار آلبوم جدیدی از او باشد. 

آخرین آلبوم باب دیلن، «توفان» (Tempest)، هشت سال قبل منتشر شد. در این میان نوبل ادبی ۲۰۱۶ به نام او زده شد؛ رخدادی که می‌تواند بزرگ‌ترین واقعه ادبی در زندگی هر ادیبی باشد، اما دیلن بدجوری بی‌تفاوت نشان داد تا جایی که دست‌اندرکاران نوبل برای روزهای متمادی در پی او می‌گشتند.

روز جمعه باب دیلن توییتی منتشر کرد با هشتگ‌هایی که دو به دو زیر هم ستون شده بودند: «امروز و دیروز»، «اسکلت‌ها و برهنگان»، «درخشیدن و برق زدن»، «آنه فرانک و ایندیانا جونز»، «ماشین‌های پرسرعت و فست‌فودها»، «شلوارجین آبی و ملکه‌ها»، «بتهوون و شوپن» و «زندگی و مرگ». 

پایین هشتگ‌ها، پیوند تارنمای شخصی دیلن بود و صفحه ترانه جدیدش که نام آن را از سطرهای والت ویتمن به عاریه گرفته است: « انبوهه‌ای از آدم‌ها در خود دارم» (I Contain Multitudes)، اثری که پر از ارجاعات به داستان‌ها، شعرها و ترانه‌هایی‌ست که تاریخ بیش از دو قرن ادبیات انگلیسی زبان و موسیقی غربی را شکل می‌دهند. 

برخلاف ترانه سه هفته پیش باب دیلن، اثری به نام «قتلی چنین شنیع»  (Murder Most Foul) که شاعر، ترور جان اف. کندی را بهانه‌ای برای سرودن کرده بود، این بار دیلن پیرانه‌سر نگاهی به درون خود دارد و از  احساسات و عواطف و کشمکش‌های درونی شاعر می‌گوید.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ویتمن در سطرهایی از شعر «آواز خودم» (Song of Myself) می‌نویسد: «آیا خودم را نفی می‌کنم؟ / خیلی خب، پس خودم را نفی می‌کنم / من متکثرم، انبوهه‌ای از آدم‌ها در خود دارم». 

پارادوکس کلام ویتمن، حالا اساس ترانه دیلن قرار گرفته است. شاعرِ یکتا و یگانه، مجموعه‌ای از همه آدم‌هایی‌ست که در این اثر نام می‌برد، همه قصه‌ها، ترانه‌ها و اشعاری که به یادشان می‌آورد. اما نکته آن است که بیشتر این ارجاعات صرفا به یک حقیقت تلخ و دردناک و گاه گرایشی جنون‌آمیز می‌رسد تا تجربه شادخواری، مثل داستان «قلب افشاگر» ادگار آلن پو که دیلن در بند دوم ترانه از آن نام می‌برد؛ داستان قاتلی که می‌خواهد سلامت عقل و منطق خود را اثبات کند، اما روایت او، روایت جنون است. 

ترانه دیلن ترکیب غریبی از نام‌ها و موقعیت‌هاست؛ از موقعیت و سرنوشت تراژیک آنه فرانک گرفته تا ایندیانا جونز که متصف به کنش‌های قهرمانانه است، از شوپن گرفته تا رولینگ استونز و از ویلیام بلیک، شاعر جنبش رمانتیسیزم گرفته تا  آنتونی رفتری ایرلندی که شاعر زبان نامیده می‌شود.

خود او نیز در ترانه‌اش متاثر از ویتمن باز می‌گوید: «من جمع اضدادم، جمع روحیات بسیار». 

کار جدید دیلن این‌بار آن‌قدر طولانی نیست. با ترکیب موسیقی او که کمترین تنظیم‌های ممکن را هم دارد، ۴ دقیقه و ۳۸ ثانیه می‌شود؛ برخلاف «قتلی چنان شنیع» که طولانی‌ترین اثر اوست، ترانه‌ای ۱۷ دقیقه‌ای که دیلن با انتشار آن در روزهای قرنطینه می‌خواست همراه طرفدارانش باشد و به همه هم توصیه کرد که مراقب خودشان باشند. 

اما این بار ماجرا خیلی بی‌مقدمه رخ داد. دیلن اول در توییتی نوشت: «انبوهه‌ای از آدم‌ها در خود دارم»، و چند ساعت بعد توییت دیگری منتشر کرد با لینک به ترانه جدید خود، و گزینه‌ای از واژگان ترانه‌اش که با این عبارات آغاز می‌شود: 

«امروز و فردا نیز مثل دیروز/ گل‌ها دستخوش مرگند، مثل همه چیز».

بیشتر از موسیقی