شکست ایالاتمتحده در نبرد با گروههای تروریستی و شورشی در افغانستان و عراق مسئله آسیبپذیری ارتشهای غربی در برابر دشمنانشان را برجسته ساخته است. دکتر دیوید کلکالن، مشاور ارشد پیشین وزارتهای دفاع و خارجه آمریکا، در کتاب جدید خود تلاش کرده است تا بهصورت مفصل به این مسئله بپردازد و توجهش عمدتاً بر محور تحلیل نقاط ضعف و قوت ارتش آمریکا میچرخد.
دکتر کلکالن در این کتاب استدلال میکند که مدل نظامی آمریکا و متحدان غربیاش که متکی به فناوریهای پیشرفته و گرانقیمت است، کارآمدی خود را از دست داده است. جنگندههای اف-۳۵ و موشکهای کروز ابزارهای نظامی فوقالعادهای هستند اما وقتی نیروهای دشمن در فضای سایبری میجنگند، با کلاشنیکوف و آر.پی.جی سربازان آمریکایی را غافلگیر میکنند و شکست میدهند، بهصورت خزنده شرکتهای استراتژیک غربی را میخرند، در انتخابات مداخله کرده و با انتشار اطلاعات جعلی و هدفمند بیاعتمادی و اختلافات داخلی را در کشورهای غربی تقویت میکنند، از اهمیت استراتژیکشان کاسته میشود.
کلکالن بر این اعتقاد است که ایالاتمتحده هنوز آماده نبرد با دشمنانش در جهانی نیست که جنگ مفهوم کلاسیک خود را که عبارت از رویارویی ارتشهای منظم است، از دست داده و دولتهای رقیب برای پرهیز از درگیری مستقیم، به تقلید از گروههای شورشی، به شیوههای نامتعارف، خرابکارانه و ایجاد هرجومرج به نبرد با ایالاتمتحده و ناتو روی آوردهاند. نویسنده برتری نظامی ارتشهای غربی را انکار نمیکند، اما قدرتهای رقیب، مانند چین و روسیه، ترجیح میدهند که دولتهای غربی را به شیوههای مختلف زمینگیر کنند.
در کتاب «اژدها و مارها»، «جنگ نامحدود» یک مفهوم کلیدی برای درک ضعف ارتشهای غربی است. جنگ نامحدود نهتنها به رقابت و نبردهای آشکار و زیرپوستی پیگیر و بیوقفه، بلکه به نبرد قدرتهای بزرگ به عرصههای فراتر از میدانهای نظامی نیز اشاره دارد. برای یک اقتصاددان، سرمایهگذاری شرکتهای مالی و فناوری چینی و روسی در پایتختهای غربی بخشی از روند جهانیشدن است، اما از منظر یک نظریهپرداز نظامی مانند دکتر کلکالن- مشاور پیشین ژنرال دیوید پترائوس در عراق، این فعالیتها بخشی از استراتژی مسکو و پکن برای زمینگیر ساختن و یا دستکم مهار آمریکا و متحدان غربیاش است.
دکتر کلکالن اعتقاد دارد که ایالاتمتحده منابع مالی گزافی را برای توسعه تجهیزات نظامی صرف میکند، اما وقتی احتمال وقوع جنگ میان دولتهای هستهای مجهز به موشکهای قارهپیما کم است، «جنگ در عرصههای دیگر، مانند فضای سایبری،کنترل منابع حساس معدنی، دزدی فنّاوری، خرید شرکتهای اقتصادی حساس و بزرگ اتفاق میافتد.»
او در اینجا به نظرات چولیانگ و ونگ ژیانگ سوی، دو سرهنگ ارتش چین، استناد میکند که کتاب مشترکشان «جنگ نامحدود»، در سال ۱۹۹۹ از سوی انتشارات ارتش چین انتشار یافت. از نظر آنها، «آمریکا به جنگ با تجهیزات پرزرقوبرق معتاد شده است»، و به شوخی میگویند که «بمبافکنهای آمریکایی همانند پرندههای عظیمالجثه طلاییاند که ارزششان بیشتر از اهدافشان است.»
به گفته آنها، میدان جنگ همه جا گسترده شده و «مرزها میان وضعیت جنگی و غیرجنگی، نظامی و غیرنظامی بهکلی از بین رفته است.» آنها برای مقابله با غرب، به «جنگ حقوقی»، «جنگ تجاری»، «حمله به زیرساختهای حساس»، مانند شبکههای برق، «جنگ مواد مخدر» و «جنگ منابع» اعتقاد دارند.
به گفته دکتر کلکالن، هرچند کتاب «جنگ نامحدود» از سوی مقامهای رسمی چینی تائید نشده است ولی در میان ارتش خلق چین و برخی از رهبران سیاسی این کشور محبوب است و سیاستهای چین، انعکاسی از محتوای این کتاب است. به همین خاطر، او اعتقاد دارد که جلوگیری نکردن دولت چین از تولید و صدور مواد مخدر«فینتانول» به آمریکا و کانادا که سالانه جان هزاران نفر را میگیرد، برای «تضعیف جوامع غربی» بوده و انتقام ترویج تریاک در چین از سوی بریتانیا در اوایل قرن بیستم است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همچنین، چین بیشتر از ۸۰ درصد کنترل استخراج و تولید مواد خام زیرزمینی نادر را که در ساخت فنّاوری اهمیت دارند، به دست دارد و به آن «قدرت کنترل بر منابع حساس[خام] فناوری قرن بیستویک را داده است.»
دکتر کلکالن میگوید که ایالاتمتحده در عراق و افغانستان نشان داد که ارتشش برای مبارزه گروههای چریکی و شورشی آماده نیست. چون، ضعف سامانههای دقیق نظامی غربی در این است که «به اطلاعات استخباراتی نادقیق، به دادهها و ارتباطات در برابر دشمنانی متکی است که بهصورت هستههای جداگانه و نامنظم فعالیت داشته و در جامعه و فرهنگی ادغام شدهاند که ما از آن سر در نمیآوریم.»
نویسنده تصور میکند که محدودیتهای ارتشهای غربی در جنگ با نیروهای شورشی هم به خاطر گستردگی قلمرو جنگ است و هم به خاطر محدودیتهای حقوقی مانند محافظت از جان غیرنظامیان در جریان عملیات نظامی که شورشیان در میانشان زندگی میکنند و از آنها بهعنوان سپر محافظتی خود بهره میگیرند. به همین خاطر، او مخالف تهاجم نظامی آمریکا به کشورهای دیگر است و بهجای آن پیشنهاد میکند که ارتش آمریکا روی تواناییهای نظامی غیرمتعارف خود متمرکز شود.
دکتر کلکالن با آن دسته از تاریخدانانی چون توین بی، اشپنگلر، فرگوسن و دیگران موافق نیست که زوال ابرقدرتها را برآیند یک فرآیند ناگزیر بهحساب میآورند. از نظر او، سیاستها و استراتژیهای ابرقدرتها در زوال و یا دوامشان نقش دارد.
همچنین او بر این نظر است که در حال حاضر قدرت جایگزین برای ایالاتمتحده وجود ندارد که هم حافظ نظم بینالمللی موجود باشد و هم تمام کشورها، بهویژه دولتهای غربی، به آن اقتدا و اعتماد نمایند.
او بر این نظر است که باید ایالاتمتحده بهصورت فعال از ضعفهای دولتهای چین و روسیه استفاده و از انزواگرایی پرهیز کند. اما، هدف عمده هر نوع مقابله با چین و روسیه، حفظ صلح جهانی، نظم بینالمللی چندجانبه لیبرال و آزادیها و حقوق اساسی شهروندان باشد.
مشخصات کتاب:
اژدها و مارها: چگونه دیگران با غرب میجنگند/دکتر دیوید کلکالن/انتشارات آکسفورد/۳۲۰ صفحه/۲۰۲۰