میگویند عربی بیابانگرد از یکی از خلیفههای اموی پرسید چگونه شد که چهل سال بر شام حکم راندی و در حالی که دنیا میجوشید، هیچ فتنه و شورشی بر ضد تو رخ نداد؟ خلیفه در پاسخ گفت: «من در جایی که تازیانه ام کارساز باشد، از شمشیرم استفاده نمیکنم و در جایی که زبانم کارساز باشد تازیانهام را به کار نمیگیرم و اگر میان من و مردم به اندازه تار مویی رابطه باشد، قطع نخواهد شد؛ چون اگر آنان تار رابطه را به طرف خود بکشند من رها میکنم و اگر رها کنند من به طرف خود میکشم».
این گفته خلیفه، به ویژه بخش مربوط به تار موی آن، به یکی از بارزترین هنجارها در تعاملات سیاسی تبدیل شد که نه تنها در روابط فردی و اجتماعی و رقابتهای سیاسی میان افراد و احزاب و گروهها بلکه در روابط بینالملل و در کنترل منازعات، کارساز است. همچنین این مقوله با اصل عملگرایی یا پراگماتیسم هماهنگی کامل دارد و برای حفظ بقا و تداوم و تحقق نسبی هدف که در پشت کشمکشها نهفته است، سودمند است.
بر مبنای این رویکرد، میتوان سفر تاریخی شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن به تهران را که در زیر سایه بحران فزاینده میان ایران و آمریکا و پرونده اتمی و نفوذ منطقهای و برنامه موشکی ایران، صورت گرفته است، مورد مطالعه و تحلیل قرار داد.
چه اهدافی در این سفر نهفته بود و چه رسالتی را رهبر ژاپنی بر دوش گرفته بود؟ چه امیدهایی بر نتایج مذاکرات وی با رهبران ایرانی بسته شده و چه نوع پیامهایی را میان طرفین درگیر حمل کرد که بتواند از خلال آنها به یک راهحل میانه دست یابد و از شدت تنشها بکاهد و راه را برای شرکای اقتصادی تهران، از جمله ژاپن، برای ادامه تعامل با ایران هموار کند و از تحریمهای اقتصادی واشنگتن بر ایران پس از خروج از برجام، بکاهد؟ در این باره تاکنون مطالب زیادی نوشته شده است.
شینزو آبه پیش از سفر به ایران، اواخر ماه مه با دونالد ترامپ در توکیو دیدار کرده بود- AFP
بیگمان سفر آبه به تهران با خطرهایی برای موقعیت و نقش سیاسی آینده توکیو درعرصه بینالمللی مواجه است. برای نخست وزیر ژاپن مهم است که این سفر به شکست نیانجامد و میانجیگری وی بدون هیچگونه نتایج مثبت در حل مشکل میان طرفین درگیر نباشد.
با وجود اظهارات حکومت ژاپن مبنی بر اینکه نخست وزیرش پیامی برای طرفین درگیر ندارد و قصدش میانجیگری نیست، ولی با وجود آن شکست سیاسی وی در باز کردن دروازه گفتوگو میان واشنگتن و تهران، به معنای از دست دادن فرصت تاریخی آن بوده، اعتماد بینالمللی را به نقش ژاپن در حل مشلات جهانی در آینده، متزلزل خواهد کرد.
جالب است که اصرار ژاپن مبنی بر عدم قصد میانجیگری، با سکوت کامل واشنگتن و تهران درباره چگونگی این سفر، که نخستین سفر یک مقام ژاپنی در این سطح و چهار دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی است، روبرو شده است.
ایران میدانست که مهمان ژاپنیاش از هوا صحبت نمیکند بلکه با هماهنگی کامل با آقای ترامپ پا پیش نهاده است و از این جهت توقع داشت که پیشنهادها و طرحهای وی راهی برای برون رفت از مشکل موجود ایجاد کند. اما توقع آمریکا این بود که نخست وزیر ژاپن بتواند در سفر خود نشانه مثبتی از طرف ایرانی بیابد که راه را برای آغاز گفتوگوی مستقیم پیرامون برنامه اتمی و نقش منطقهای و برنامه موشکی ایران هموار کند.
در حالی که آمریکا تارموی ارتباط میان خود و ژاپن را به طرف خود کشیده است و همزمان با اعلام سفر نخست وزیر ژاپن بسته دیگری از تحریمها را که شامل بخش پتروشیمی نیز میشود، علیه ایران درنظر گرفته است، برعکس ایران، به رها کردن آن تار روی آورده تا رسالتی را که مسئول ژاپنی برای بیرون رفت از بحران برعهده گرفته پیچیده نشود. بنابراین موضعی بسیار مثبت در برابر این سفر اتخاذ کرد، به امید اینکه در کاستن بحران اقتصادیِ که رژیم با آن روبرو است، کمک کند.
البته موضع مثبت ایران در برابر سفر نخست وزیر ژاپن، پیامی را به شرکای اروپائیش در مورد برجام فرستاد که اهمیت آن کمتر از پیامی که به آمریکا فرستاد نیست؛ ایران میخواهد به تروئیکای اروپایی (فرانسه، بریتانیا و آلمان) بگوید که وی توانایی این را دارد که بدون نیاز به نقش آنها، که به تعهداتشان در برجام عمل نکردند و در برابر آمریکا کوتاه آمدند، کانالهای جدیدی را برای تبادل ارتباطات و پیامها با واشنگتن ایجاد کند که از خلال آنها به تفاهمات تازهای با واشنگتن دست یابد. این مطلب در سفر وزیر خارجه آلمان هایکو ماس، کاملا روشن بود؛ زیرا هیچگونه اشاره مثبتی از طرف مقامات ایرانیِ که وی با آنها ملاقات کرده بود، در این باره نشد، بلکه برعکس موجی از اعتراضها و انتقادها را در رسانههای ایران از نقش منفی اروپاییها در بحران موجود میان آمریکا و ایران برانگیخت.
دردیپلماسی رژیم ایران، ترتیب دادن دیدار یک مهمان خارجی با مقام رهبری، بسیار سخت است، مگر اینکه از قبل تفاهمات و توافقاتی حاصل شده باشد و نتیجه دیدار از قبل معلوم باشد؛ از این جهت دیدار مهمان ژاپنی شینزو آبه با رهبر نظام در روز دوم سفرش و پس از دیدار با رئیس جمهور روحانی و پس از مذاکرات میان وزرای خارجه دو کشور در باره پروندههایی که آبه با خود حمل میکرد، به معنای این است که سفر هدف اصلی خود را برآورده کرده و برای اینکه توافقات و تفاهمات، رنگ قطعی بگیرد تنها «تعمید» دادن و تبرُک کردن رهبر ضرورتی بود که با دیدار آبه با وی انجام پذیرفت.
البته این به معنای این نیست که تیم روحانی و تیم آبه به طور حتم به نتایج مثبتی دست یافته باشند، اما دیدار با رهبر به مهمان ژاپنی اجازه داد تا به صورت مستقیم نظریات وی را بشنود و موضع حقیقی رژیم ایران را از فرد اول مملکت به دست آورد و آنرا بدون تبصره و تفسیر به رئیس جمهور آمریکا که منتظر شنیدنش است، برساند، تا وی برمبنای آن تصمیم بگیرد که تار مویی را که میان وی و میانجی ژاپنی وجود دارد، قطع کند، یا رها کند تا وی نقش خود را در میانجیگری ادامه دهد.