دهها هزار جوان معترض که خواهان لبنانی عاری از فرقهگرایی هستند، مملو از شور و شادی، مصمم بودند که این بار ماهیت حکومت اسفبار مذهبی- سیاسی کشورشان را برای همیشه تغییر بدهند، و در همین حال، کامیونی پر از افراد حزبالله در لباسهای تمام سیاه که پوسترهای قهرمانان شبه نظامی شیعه را حمل میکردند و در بلندگوهاشان فریاد میزدند، از راه رسید. همراه با آن، واحدهای پلیس وزارت کشور در خیابانهای فرعی مستقر شدند.
برای همه ما کاملا روشن بود که افراد حزبالله، که تا پیش از قربانی کردن خودشان در جبهههای نبرد در سوریه، قهرمانان مقاومت لبنان بودند، اکنون قصد دارند در جنبش اعتراضی لبنان خرابکاری کنند. زنان و مردان جوان و معترض همصدا فریاد می زدند:«دولت فاسد است، رهبران مذهبی فاسدند، تمام نمایندگان پارلمان دزدند – دزدها، دزدها، دزدها.» اما آنها عامدا هرگز نامی از سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله، به میان نیاوردند. حزبالله، جزئی از دولت لبنان است.
دو مرد از کامیون حامل افراد حزبالله پایین پریدند – عظیم الجثه، با هیبتی خشن، بزرگتر و بلندتر از جوانان معترض، از خط پلیس گذشتند و در حالی که به سوی تظاهرکنندگان حرکت میکردند، با فریاد از آنها خواستند که به اهانتهاشان پایان دهند. یکی از آنها فریاد زد:«سید (نصرالله) تنها کسی است که فاسد نیست.» این افراد نیامده بودند با معترضان گفتوگو کنند یا حتی در مورد مخالفتشان حرف بزنند، یا حتی مجادله کنند. برای تظاهرات کنندگان موعظه کردند، صداشان را بالا بردند و نعره کشیدند. برای لحظاتی از خودم پرسیدم، آیا در شهرهای مقدس کربلا و نجف هستم؟ البته هیچ شاهد و گواهی دایر بر فساد حزبالله در دست نیست، اما در نتیجه تحریمهای آمریکا علیه سوریه و ایران، ممکن است حزبالله در مضیقه مالی قرار گرفته باشد.
سپس پلیس با سپرهای ضد اغتشاش و باتون وارد عمل شد و میان افراد حزبالله و تظاهرات کنندگان دو خط حایل تشکیل داد.
کسی فریاد زد: «من اهل «نبتیه»ام. هشت روز است اینجا هستم و هیچ اتفاقی نیفتاده.» این فرد شیعه، با حزبالله هیچ دوستی ندارد؛ هرچند نبتیه در منطقه تحت کنترل شبهنظامیان حزبالله واقع است.
پس، آیا این الگوی جدید «انقلاب» لبنان است؟ آیا حالا حملات (در بیروت نیز)، مثل حملات هفته پیش در نبتیه که در جریان آن، حزبالله با چماق معترضان را در میدان اصلی شهر متفرق کرد، آغاز خواهد شد؟
زوال دولت در همه جا مشهود است. نطق تلویزیونی کوتاه و از پیش ضبط شده میشل عون، رئیس جمهوری سالخورده لبنان در روز پنجشنبه، نشان داد که او حتی قادر نیست چند جمله کوتاه را در یک نفس ادا کند. کتابهای جلد چرمی در پشت سر او در زمینه این پخش تلویزیونی – که تصور نمی کنم هرگز خوانده باشد – در میان جملههایش تغییر جا میدادند.
یک گزارشگر لبنانی که میگوید از جزئیات این پخش تلویزیونی آگاه است، ادعا کرد که پرزیدنت عون در میان جملاتش، خوابش میبرده است.
پیش از این، پرزیدنت عون و سعد حریری، نخست وزیر، به رایا الحسن، وزیر کشور لبنان، گفته بودهاند که باید به پلیس دستور بدهد برای متفرق کردن تظاهرات کنندگان، از شلنگهای آب فشار قوی استفاده کند.
خانم الحسن در پاسخ گفته بوده است:«چنین دستوری نمیدهم. این یک مسئله سیاسی است نه امنیتی.» لازم به گفتن نیست که خانم الحسن احتمالا تنها وزیر محبوب در لبنان است. پلیس و ارتش هم نسبت به معترضان حس همدردی دارند. دوربینهای خبرنگاران، دو سرباز ارتش را نشان داد که تحت تاثیر احساساتشان اشک میریختند.
سپس ویدیوی اکرم شهیب (وزیر آموزش لبنان) پخش شد که در حالی که دفترش را در مرکز شهر ترک میکند، با گروهی از معترضان روبهرو میشود. محافظان آقای شهیب اسلحههای خود را در میآورند و به سوی معترضان نشانه میروند، و گویا برخی از آنها شلیک هوایی هم میکنند. یکی از ماموران محافظ آقای شهین اسلحهاش را به سوی یک زن معترض نشانه میرود، اما او با فریاد «مرا تهدید نکن» به سمت مامور محافظ میدود و با لگد به میان پای او میکوبد. تصاویر این لگد معروف، اکنون، بر دیوارهای مرکز بیروت اسپری شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در این میان، در میدان شهدای بیروت، دهها هزار معترض فرصتی برای مذاکره در مورد «اصلاحات» دولت ندارند. هیچ صحبتی هم در مورد مالیات دولت بر «واتس آپ» نمیشود. زنان و مردانی که در اینجا اجتماع کردهاند، بسیار باسوادند، و در موارد بسیاری پزشک، وکیل و استاد دانشگاهند. بسیاری از آنها کودکانشان را همراه دارند. اگر این اعتراضها شکست بخورد، تعداد قابل توجهی از آنها لبنان را برای همیشه ترک، و کشور را برای نسلها دچار فقر خواهند کرد.
اما همه آن ها ثروتمند نیستند. در میان آنها مردان و زنانی در لباسهای کثیف و مندرس کشاورزان و کفشهای پلاستیکی، بدون جوراب، دیدهام. وقتی باران شروع شد، مرد سالخوردهای با صورتی پرچروک با کیسهای از چترهای پلاستیکی به سوی من دوید تا چتری را به بهای ۵۰۰۰ پوند لبنانی (۲.۵۰ پوند بریتانیا) به من بفروشد. وقی پول را به او دادم، آن را به نشانه تشکر از بخت بلندش، روی لبهایش گذاشت و بارها بوسید.
معترضان سخت تحت تاثیر روحانیون شیعهای قرار گرفتهاند که در وعظهای خود در بیروت، گفتهاند که مردم حق دارند از دولت فرقهگرای لبنان آزادی بخواهند. شیخ یاسر عودی گفت: «دین شما میان خودتان و خداست. اما پیامبر گفته که آزادی را باید بهدست آورد.» ژنرال جوزف عون، فرمانده ارتش لبنان (با رئیس جمهوری نسبتی ندارد) به افراد ارتش دستور داده است علیه تظاهرات کنندگان دست به خشونت نزنند، و اگر قرار است آنها را متفرق کنند، این اقدام باید با عقب زدن آنها صورت بگیرد، نه با توسل به اسلحه.
چند سرباز لبنانی را دیدم که به گونهای نمادین، تفنگهاشان را به شکلی بر شانه انداخته بودند که لوله آن به سمت پایین و قنداق آن به سوی بالا بود. این سنت پرسونل ارتش است؛ هنگامی که میخواهند بگویند قصد توسل به خشونت ندارند. اما این صحنه را در قاهره در سال ۲۰۱۱ هم دیدم، و میدانیم که چه شد.
در میان دولت ـ یا آنچه پس از کنارهگیری وزرای عضو حزب نیروهای لبنانی از آن مانده است – صحبت از استعفای جبران باسیل، وزیر خارجه نامحبوب و داماد رئیس جمهوری بوده است؛ اگر ولید جنبلات، رهبر «دُروز» اعضای خود را از کابینه خارج کند.
حتی اگر این نوعی تظاهر باشد، هدف آن آرام کردن معترضان است. اما مطمئن نیستم که (این گونه) اقدامات دیگر موثر واقع شود. هرچه اعتراضها جسورانهتر شود، تقاضای معترضان هم بیشتر میشود. صدای تظاهرات کنندگان برای یک قانون اساسی جدید که نظام فرقهگرایی را در دولت لبنان ملغی کند، بلندتر و بلندتر می شود. بسیاری در جهان عرب و اسلام، از جمله بشار اسد و ژنرال سیسی، رهبر مصر، و بدون تردید ایران، خواهان شکست آنها هستند. و «اصلاحات» ولیعهد عربستان سعودی، کاملا تحتالشعاع فریاد واقعی آزادیخواهی در لبنان قرار گرفته است.
می توان درک کرد که چرا دیکتاتور ها و پادشاهان عرب از این بابت نگرانند. اگر مردم لبنان – بهویژه جوانان این کشور – در آنچه برعهده گرفتهاند پیروز شوند، میلیونها زن و مرد کمسواد در سراسر جهان عرب خواهند پرسید که چرا آنها نباید از همان آزادیها برخوردار باشند. در این میان، فرانسه از تظاهرات کنندگان حمایت میکند، که قدری عجیب است، زیرا این فرانسه بود که پس از جنگ جهانی اول، نظام فرقهگرایی را بر لبنان تحمیل کرد. آمریکا هم میگوید کنار معترضان ایستاده است، اما احتمالا هدفش بیشتر دست رد مردم لبنان به سینه حزبالله است، تا یک ملت آزاد در خاورمیانه.
خواهیم دید.
در این میان، همچنین خواهیم دید که حزبالله چه برنامهای دارد.
در خیابانهای بیروت ترس و نگرانی آشکاری بهچشم میخورد. بیش از یک تن از ماموران امنیتی وزارت کشور برای آن که شناخته نشود، صورتش را با ماسک سیاه پوشانده بود. حزبالله، به مراتب بیش از ارتش لبنان، نگران محبوبیتش (در میان مردم) است و این که در آینده جایگاهش را به عنوان قهرمان ستودنی مردم از دست بدهد و به گوشه تاریک دنیای فرقهگرای لبنان پرت شود. حضور آنها در تظاهرات خیابان «ریاض صلح» که میدانم بازهم رخ خواهد داد، سخت منحوس بود.
چه کسی میتوانست تصور کند که فاتحان جنگ ۲۰۰۶ علیه اسرائیل، با طبقه سیاسی و فاسد لبنان بیعت کنند؟
© The Independent