از زمانی که موضوع جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا مطرح شده، این کشور هنوز نتوانسته است در عمل این جدایی را رقم بزند. پس از پیوستن بریتانیا به اتحادیه اروپا، بسیاری از اروپاییان به این کشور مهاجرت کردهاند و بالعکس بسیاری بریتانیاییها نیز به سراسر این اتحادیه نقل مکان کردهاند. اگرچه جدی شدن قضیه برگزیت موجب نگرانی مهاجران از هر دو سو شد، هنوز تعداد بسیار زیادی هستند که نمیخواهند به کشورهای خود بازگردند و دستاورد چندین سال کوشش و تلاش خود را در دوران پسابرگزیت به دست فراموشی بسپارند.
در داخل بریتانیا، بحث و جدل بر سر حل و فصل برگزیت نه تنها در میان احزاب سیاسی، که به طور جدی میان مردم شکاف اجتماعی ایجاد کرده است. از طرح موضوعاتی همچون جدایی اسکاتلند و ایرلند شمالی از بریتانیای کبیر گرفته، تا اثری که بر روی روابط عادی اجتماعی مردم گذاشته است.
به همین دلیل پر بیراه نیست اگر بگوییم برگزیت هنوز نتوانسته میان مردم بریتانیا با مردم اتحادیه اروپا جدایی بیندازد اما به طور قطع میان مردم داخل کشور دو یا چند دستگی ایجاد کرده است.
برای ورود عینیتر به این موضوع کافی است در میان مهمانیها و نشستهای دوست و فامیل، یا در کافه و بار از کسانی که به ظاهر صمیمی و آشنا دور هم نشستهاند سئوال کنید در انتخابات 12 دسامبر به چه حزبی رای خواهید داد؟ آن وقت خواهید دید که شعله این شکاف اجتماعی و اختلاف نظرها چگونه اثر برگزیت را در میان مردم این کشور به شما نشان میدهد. یا جملاتی از این دست که بالاخره در محل کار جرئت کردم و در مورد برگزیت با همکاران صحبت کردم، نشان از عمق اختلاف نظرها در میان مردم دارد. تا حدی که در قراردادی ناگفته، دوستان و آشنایان در مورد رای و نظر واقعی خود کمتر صحبت میکنند تا در این میان دست کم، دوستیها باقی بماند.
از دیگر سو، ملکه الیزابت دوم که یکی از طولانیترین دوران سلطنت را در تاریخ این کشور به خود اختصاص داده است، همواره در سخنرانیهای رسمی به این نکته اشاره صریح دارد که : «بریتانیا و مردم این کشور نیازمند ثبات هستند». اشارهای که در طول دههها بارها از زبان ملکه شنیده شده است و او به عنوان رهبر این کشور رشد و شکوفایی بریتانیای کبیر را در گرو ثبات میداند.
بریتانیا با مطرح شدن برگزیت، سالهای پر تلاطم و ملتهبی را تجربه میکند و اثر این عدم ثبات را در ارزش برابری پوند این کشور نسبت به ارزهای رایج دنیا، ورشکستگی کمپانیهای بریتانیایی قدمتدار، نقل مکان بانکهای تجاری بزرگ از این کشور، خروج بسیاری از متخصصین رده بالا همچون وکلا، پزشکان یا بسیاری دانشمندان میتوان مشاهده کرد.
در ماههای اخیر تقریبا هفتهای نبوده که شرکتهای زنجیره ای فعال در این کشور صحبت از تعدیل نیرو و اخراج کارمندان نکنند و برخی هم صحبت از بسته شدن یا نقل مکان مرکز شرکت به دیگر کشورهای اروپایی کردهاند. از کمپانی «مادر کر» (Mothercare) گرفته تا شیرینی فروشی زنجیرهای «والری» (Patisserie Valerie) و این اواخر هم شرکت توریستی عریض و طویل «توماس کوک» (Thomas Cook) با بیش از یک قرن سابقه فعالیت اعلام ورشکستگی کرد.
مردم طبقه متوسط و پایین تر، اقدامات دولت برای برگزیت را خلاف منافع زندگی خود میبینند چرا که با تعدیل نیرو و بدتر شدن اوضاع اقتصادی، این گروه از مردم بیشتر از دیگران در معرض بیکاری و دست دادن سرمایه خود خواهند بود. شاید به همین دلیل یکی از نمایندگان حزب مخالف دولت در مجلس عوام، سخنان خود را علیه بوریس جانسون با این جمله شروع کرد: «سلام بر برگزیت میلیونرها ».
حقیقت هم دقیقا درهمین جا نهفته شده که هیچ آمار دقیقی در دست نیست تا بر طبق آن پیش بینی کنیم پس از این جدایی میان بریتانیا و همسایگان قدیمی خود، چه بر سر اقتصاد این کشور و سرانه درآمد مردم عادی خواهد آمد. در گرما گرم سخنرانی مجلس عوام، جرمی کوربین، رهبر حزب مخالف دولت، کارگر، از بوریس جانسون خواست که تضمین بدهد بعد از برگزیت قیمت اقلام ضروری مردم مانند نان ، شیر و مایحتاج روزانه تغییر ناگهانی نخواهد داشت! هر چند بوریس جانسون هرگز به این سئوالات پاسخ شفافی نداد اما نشان از عمق نگرانی و واقعیت بحران اقتصادی پیش رو در این کشور دارد.
پس از شروع نخست وزیری بوریس جانسون و کشمکش های بسیار بین او و هم حزبیهایش در یک سمت و دیگر نمایندگان احزاب مخالف دولت در مجلس عوام و اعیان، اتحادیه اروپا مهلت برگزیت را تا پایان ماه ژانویه سال آینده تمدید کرد و به این ترتیب دولت آقای جانسون برای رهایی از وضع موجود درخواست همه پرسی عمومی را مطرح کرد که با موافقت دیگر احزاب روبرو شد. در حال حاضر تمام احزاب کوچک و بزرگ در حال برگزاری کارزارها و جلسات هستند تا خود را برای این رقابت جدی و اثرگذار بر زندگی میلیونها بریتانیایی آماده کنند.
از دلایل اصلی برگزاری این همه پرسی زود هنگام، ایجاد وضعیتی بود که دولت محافظه کار، به عنوان حزبی که کرسی نخست وزیری را کسب کرده بود، اکثریت خود را در مجلس عوام از دست داد. حالتی که به آن اصطلاحا «هنگ» گفته می شود و بر خلاف عرف معمول که حزب صاحب کرسی نخستوزیری اکثریت نمایندگان را در مجلس عوام دارد، این اکثریت را از دست بدهد و یا آرای مساوی با دیگر احزاب را داشته باشد. در این حالت دولت برای تصویب لوایح و دستورات خود دچار مشکل میشود و در عمل قابلیت استقلال و اجرایی خود را از دست میدهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چالش پیش روی دو حزب محافظه کار و کارگر در همه پرسی چه خواهد بود؟
به صورت سنتی تصور میشود مانند سالهای گذشته رقابت اصلی میان دو حزب اصلی بریتانیا، محافظهکار و کارگر خواهد بود. اما بسیاری این دوره از همه پرسی را کاملا متفاوت از روند همیشگی پیش بینی میکنند و به طور قطع دلیل اصلی این تفاوت، نوع نگاه این احزاب به روند برگزیت است.
حزب محافظهکار، که از ابتدا در صدد انجام برگزیت بوده است و طرفداران برگزیتی این حزب هم خواستار اقدام مناسب در این خصوص هستند.
حزب کارگر هم اگر چه طرفدار ماندن در اتحادیه اروپا بود، پس از اعلام همه پرسی برگزیت و پیروزی آن اعلام کرد که به رای مردم احترام میگذارد و آنها نیز موضوع جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا را دنبال خواهند کرد؛ اگر چه جرمی کوربین، رهبر حزب، اخیرا اعلام کرده است که در صورت پیروزی در انتخابات، توافق حاصل با اتحادیه اروپا برای برگزیت را به همه پرسی دیگری خواهد گذاشت.
اما در جایگاه دیگری، حزب لیبرال دموکرات قرار دارد که از ابتدا با موضوع برگزیت مخالفت داشت و همچنان اعلام کرده است در صورت پیروزی در انتخابات پیش رو بلافاصله برگزیت را متوقف میکند.
همچنین رهبر این حزب، جو سوینسون، خانمی جوان و پرانرژی است که در تمام کشمکشهای اخیر مجلس عوام حضور بسیار فعال و موثری داشته است. تقریبا در تمام جلساتی که بوریس جانسون در مجلس نطق کرد، او با انتقادات تند و آتشینش از نخست وزیر، تشویق بقیه نمایندگان را برانگیخت. او در سخنرانی هایش صریح از اهداف حزب و برنامه های پیش رو دفاع میکند. دقیقا همان چیزی که نسل جوانان امروزی با آن سازگارتر است. هر دو حزب محافظه کار و کارگر قدمت بسیار طولانی دارند، همچنین رفتار و گفتار رهبران آن به اعتقاد برخی امروزی نیست. در دنیای امروز، نسل جوان مانند گذشته دنبال رفتار و گفتار محافظهکارانه نمیگردد. سرعت و روند زندگی امروزی جوانان و میانسالان جوان را خواستار صراحت و عمل گرایی با اثر فوری کرده است.
برای مثال، آنها میخواهند، همین امروز ماجرای بسته شدن مرزهای کشورهای اروپایی به روی بریتانیاییها تمام شود و همه با خیال راحت به مسافرت و تجارت با اتحادیه اروپا ادامه دهند.
برای آنها ارتباط با اتحادیه اروپا خطری برای اقتدار کشورشان نیست. چرا که نسل امروزی، نسل آمیخته با ارتباطات و دسترسی های ماورایی اینترنتی است. اما برای میانسالان و افراد مسن هنوز این اندازه آمیختگی فرهنگی قابل پذیرش نیست. آنها هنوز بیشتر به دنبال امپراطوری بریتانیا بر دنیا هستند تا مسافرت آزادانه در خاک کشورهای اروپایی.
از نظر کار و فعالیت اجتماعی هم آنها یا بازنشسته شده اند و یا اساسا در تجارت خود آنقدر وابسته به کشورهای اروپایی نیستند و یا با تطمیع ثروتمندان از این گروه که به زودی ایالت متحده آمریکا جای دیگر کشورهای اروپایی را میگیرد، به برگزیت امید دارند.
اگر چه تمام این نکات مثبت در مورد حزب لیبرال دموکرات با یک مشکل جدی مواجه خواهد بود. در مناطقی به صورت سنتی و قدمت دار به دو حزب آبی محافظه کار یا قرمز کارگر رای میدهند؛ و حرکت رای دهندگان سنتی به سمت احزاب دیگر مانند لیبرال دموکرات یا احزاب کوچک دیگر آنقدر نخواهد بود که موجب پیروزی احزاب کوچک شود اما در مقابل از تعداد رای دهندگان سنتی در آن منطقه میکاهد و ممکن است موجب پیروزی حزب رقیب بزرگ تر شود.
به طور مثال در مناطق شمال شرقی لندن که به طور معمول نماینده حزب کارگر دارند، حرکت رایدهندگان از حزب کارگر به سمت مثلا حزب لیبرال دموکرات، به اندازه ای نخواهد بود که نمایندهای از این حزب انتخاب شود، اما این خطر را دارد که با شکستن جمع آرای همیشگی به حزب کارگر در کمال ناباوری نماینده حزب محافظه کار برنده شود.
در نهایت، هنوز تا روز 12دسامبر بیش از یک ماه فرصت باقی مانده است و بی تردید کوشش احزاب و تبلیغات پر رنگ تر میشود. اما آنچه بی تردید میتوان انتظار داشت تغییرات اساسی در آرای مردم نسبت به دو حزب قدیمی و سنتی محافظه کار و کارگر خواهد بود.