در چهارسالی که از آغاز انتشار رسانه ایندیپندنت فارسی میگذرد، نوروزی نبوده است که سال پشت سر را سالی آرام و یا خالی از وقایع و اتفاقات دیده باشیم.
به همان نسبت در ۴۴ سال گذشته، سالی وجود نداشته است که مردم ایران در آسایش و آرامی و امنیت سر بر بالین گذاشته باشند.
دغدغههای مردم ایران و مشکلات و نگرانیهایشان ابعادی بزرگتر از موضوع ملی و همواره تاثیری جهانی داشته است.
ایران، این سرزمین شگفتانگیز که هزاران سال است توجه دوست و دشمن را به خود جلب کرده، در سالی که رو به پایان است نیز یکی از پرُ چالشترین سالهای خود در تاریخ جمهوری اسلامی را پشتسر میگذارد.
سالی که قیام ملی ملت ایران با کشته شدن دختر جوانش مهسا امینی در بیمارستان کسری تهران رقم خورد و همچنان قلب این جنبش کیلومترها دورتر از خانه مهسا، در جمعههای مسجد مکی زاهدان میتپد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شگفتیهای خیرهکننده ایران، نماز جمعههای روزهای برفی زاهدان است که خطیب آن از همبستگی ملی و آزادی و آبادی میهن میگوید. شگفتی، تصویر بهاری باوان خندان و برادر خردسالش در کردستان است که دلمان را از دیدن خنده و سلامتیشان گرم کرد. شگفتی، زینب مولاییراد، مادر سلحشور کیان است که مانند اسطورههای کتب باستانیمان سر از شاهنامه برآورد. شگفتی، پدران و مادران شجاع جانباختگان و آسیب دیدگان این وطناند که تصاویر فرزندان جانباخته یکدیگر را در کنار سفره هفتسین خود گذاشتهاند.
شگفتی دیدن تصویر شاهزادهای است که میگفتند فراموش شده اما اینک در هر کوچه و برزن صدایش میزنند. شگفتی در خلق زیباترین تصویر ملتی است که زیباترین فرزندان خود را فدای میهن میکنند.
با وجود آنکه در پنج ماه گذشته ایرانیان بهای سنگینی برای اعتراضات خیابانی و مقابله با نظام پرداختند، سال ۱۴۰۱ خورشیدی سال شگفتانگیز اتحاد ملی و بههم پیوستن ملت ایران بود.
در سال ۱۴۰۱، ایران همه ما ایرانیان را در هر کجای این کره خاکی که بودیم فراخواند. امروز بار دیگر ملت شگفتیآفرین، حکومت و برخی که میاندیشیدند ملت ایران چنان زخم خورده است که رخت عزا از تن بهدر نخواهد آورد را غافلگیر کرد.
برگزاری پُر رونق جشن چهارشنبه سوری پیامی بود تا ملت ایران نوروز، این جشن ملی و میهنی را برخلاف آرزوی حکومت پرشور و زیبا برگزار کنند.
میهن و ملت به یاد گلهای زیبای پرپر شده کشور و یاد زیبای یوزپلنگی است که آخرین قربانی سال ۱۴۰۱ خورشیدی بود. پیروزی که چشمان معصوم و غمگینش را با درد از این جهان فروبست.
مرگ آرام و تدریجی پیروز که درست یکروز قبل از ده ماهگی بهوقوع پیوست، آخرین حادثه دلخراش ملی در واپسین روزهای اسفند ماه بود.
یوزی که داستان زندگیاش شباهت بسیار به وضعیت جاری و ساری در کشور دارد.
یادآور نگرانیهای جدی درباره وضعیت حیاتوحش به شدت در خطر، قاچاق گونههای مختلف و شکارهای غیرقانونی، انقراض موجوداتی مانند یوزپلنگ، بحران کم آبی، خشکسالی، فرونشست زمین، آلودگی هوا و کاسته شدن از وسعت مراتع و جنگلهای کشور.
این روزها هر کجا که جمعیتی از ایرانیان را میبینم از من میپرسند که درباره وضعیت و آینده ایران چه فکر میکنم؟
دشوار است که بخواهیم درباره آینده پیشبینی کرده و یا الگویی را مد نظر قرار دهیم.
به همان دلیلی که در ابتدای مقاله درباره شگفتانگیز بودن ایران نوشتم، سیر وقایع در طول تاریخ نیز نشان داده است که بخشی از جاذبه این سرزمین به شگفتیهای طبیعی و جغرافیایی این کشور بازمیگردد.
و همانگونه که در طی قرنهای متمادی، ایرانیان شگفتیهای بسیاری خلق کردهاند، امید آنان به تغییر و صبر و حوصله مثال زدنی آنها بهترین دلیل برای تدوام خواستههایشان خواهد بود.
سفره هفتسین که یادآور بهروزی، سبزی، شیرینی، شادی و تندرستی و زایش و پیروزی است، هزاران سال است که در خطهای پهناور در بزرگداشت نوروز و آمدن بهار گسترده شده است.
این میل به زیبایی و خلق و هنر بیان ایرانی همواره پیروز بوده است. پیروز به معنای همان موجود زیبایی که شگفتیهای این سرزمین را به یادمان آورد و تعلقاتی را به ما نشان داد که به آسانی میتواند امکان اتحاد این ملت را فراهم کند.
با امید پیروزی ملت ایران در نبرد با تاریکی و بهروزی آنان در آیندهای نزدیک، نوروز این جشن فرخنده را شادباش میگویم.
برای تمامی خوانندگان گرامی ایندیپندنت فارسی در سراسر گیتی و ملت شریف افغانستان و باشندگان تاجیکستان، ازبکستان، عراق، ترکیه و سوریه تا ارمنستان و پاکستان و هر جغرافیای دور و نزدیکی که نوروز را گرامی داشته و این آیین خجسته آمدن بهار را جشن میگیرند، این روز فرخنده را صمیمانه تبریک میگویم. سال نو مبارک.