کتابهای خاطرات سیاستمداران و نظامیان بازنشسته، معمولا به امید سر در آوردن از رازها و مطالب ناگفته خوانده میشود و اغلب هم پرفروش میشوند، ولی کتاب خاطرات وزیر دفاع پیشین دولت ترامپ که ماه سپتامبر به بازار روانه شد، حرف نویی برای خوانندگان، بهخصوص آنانی که به دنبال حرفهای نو و جنجالی در مورد رییس جمهوری ایالات متحده هستند، ندارد. آقای جیمز متیس تصمیم گرفت که در مورد نزدیک به دو سال ماموریتش در پنتاگون حرفی نزند، و بیشتر به تجارب خود در نیروی دریایی آمریکا، فرماندهی عالی ناتو، و ستادمرکزی فرماندهی نیروهای مسلح آمریکا اکتفا کند. او همچنین، در این کتاب به تفصیل به جنگهای عراق و افغانستان میپردازد و لحنش نسبت به تصمیمهای کاخ سفید در مورد این دو جنگ، صریحاً انتقادی است.
در این کتاب، خواننده جیمز متیس را یک نظامی باپرنسیب و منضبط درمییابد که عمر خود را وقف نیروی دریایی آمریکا کرده است. او در سال ۱۹۶۹میلادی به این نیرو پیوست و خیلی زود با نمایش استعداد و پشتکار خود، به درجه ستوان دومی دست یافت. اوج دلبستگی او به نیروی دریایی آمریکا، زمانی نمود یافت که نامزدش خواست میان وی و خدمت در این نیرو یکی را انتخاب کند. متیس جوان دومی را انتخاب کرد و تا آخر عمر هم ازدواج نکرد، زیرا از نظر او، ازدواج با زندگی یک دریاسالار جور درنمیآمد.
رویکرد متیس در این کتاب نسبت به سایر کتابها در ژانر خاطرهنگاری، متفاوت است. او تنها به نقل خاطرات خود از دوران خدمت نظامیاش اکتفا نکرده است و کوشیده است که تجارب خود را به شکل درسهای رهبری صورتبندی کند. «رهبری» از دیدگاه او، متکی بر ارزشهای اهلیت، نجابت، آمادگی برای پذیرش واقعیتهای تلخ، توجه به زیردستان، خواندن و آموختن مداوم از تجارب تاریخی، بهخصوص دیدگاههای فرماندهان و استراتژیستهای نظامی است. بر آن مبنا، رهبری، کاریست مشترک که با اعطای مسئولیت به زیردستان و اتکا به توانایی آنان برای اتخاذ تصمیم مستقل، بهترین نتایج را میتوان به دست آورد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از این رو، بهترین رهبر کسی است که بهخوبی با زیردستان خود ارتباط برقرار کند و اهداف ماموریتشان را به روشنی و با واقعبینی تعریف کند. متیس باور دارد که یک رهبر نظامی، علاوه براخلاق نظامی و دیدگاه استراتژیک مبتنی بر تجارب قبلی، باید همیشه پس از گوش دادن به دیگران، بهترین راهحل را ارایه دهد. اتفاقاً نام کتاب (Chaos) هرچند در زبان انگلیسی به معنای آشوب است، اما به نقل از یکی از همکاران نزدیکش، این کلمه مخفف یک پرسش الهامبخش نیز هست: «آیا جناب سرهنگ یک راهحل جایگزین عالی در اختیار دارد؟»
جیمز متیس بهخاطر تاکیدش روی اصول، انضباط و دیدگاههای مستقل، به «متیس کله شق» معروف بود. دیدگاههای مستقل و اختلاف نظرهای وی باعث شد که در زمان باراک اوباما، از ستادمرکزی فرماندهی نیروهای مسلح آمریکا بازنشسته بشود و در کابینه دونالد ترامپ هم کمتر از دو سال باقی بماند. او در زمان اوباما در حالی طرفدار سیاست مقابلهجویانه با جمهوری اسلامی ایران در منطقه بود که واشنگتن راه دیپلماسی با تهران را در پیش گرفته بود و روی پرونده هستهای با آن مذاکره میکرد.
البته متیس مانند بازهای جمهوریخواهی چون جان بولتون، طرفدار حمله نظامی به ایران نبود، ولی معتقد بود که ایالات متحده برای حفظ وقار و اعتماد متحدان منطقهای خود، باید به اقدامات خرابکارانه و تروریستی جمهوری اسلامی پاسخ بدهد. از جمله، زمانی که اریک هولدر، دادستان کل آمریکا، در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که اف.بی.آی طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط دو تن از عوامل جمهوری اسلامی را خنثی کرده است، آقای متیس باور داشت که ایران در واقع علیه ایالات متحده «اعلام جنگ» کرده است. به گفته خود وی: «احساس میکنم که تصور ایران از ناتوانی ایالات متحده باعث شده است که ریسک چنین اقدامی را در چند کیلومتری کاخ سفید، به عهده بگیرد».
او به پنتاگون پیشنهاد کرده بود که آقای اوباما با شواهد موجود، به افکارعامه مراجعه کند و سپس با «اقدامات حساب شده نظامی»، جمهوری اسلامی را بهخاطر آن اقدام، تنبیه کند. از نظر متیس، ضرباتی حساب شده، میتوانست، و میتواند، رفتار جمهوری اسلامی در منطقه را تغییر دهد. از نظر او، چنین واکنشی بیسابقه نیست: «یک کشتی نیروی دریایی آمریکا در سال ۱۹۸۸ با یک مین در خلیج فارس برخورد کرد و شواهد نشان میداد که (وجود آن مین) کار ایران است... دریاسالار ویلیام کراو، رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح، باور داشت که با غرق کردن یک کشتی نظامی ایران به این اقدام واکنش نشان داده شود. به گفته او، تهران باید بداند که اقداماتش هزینههای جدی در پی دارد. یک هفته بعد، ما سه سکوی نفتی ایران را خراب کردیم، آن کشور ترسید و رفتار منفی خود را تغییر داد».
به همین خاطر، به گفته لئو پنتا، وزیر دفاع پیشین آمریکا، در کتاب خاطراتش، دولت اوباما «به متیس اعتماد نداشت و آن را خیلی مشتاق مقابله نظامی با ایران میدید». در نتیجه، به شکل خیلی محترمانه ژنرال متیس از پنتاگون بازنشسته، یا در واقع اخراج شد. با این حال، متیس به صراحت میگوید که دولت آمریکا بر اساس یک محاسبه ضعیف، میخواست که متحدان عربیاش ایران را به عنوان یک واقعیت بپذیرند، اما تا زمانی که همسایگان ایران این کشور را به عنوان یک نیروی انقلابی خرابکار بهشمار آورند، با آن به عنوان «تهدید تروریستیای جدیتر از القاعده و داعش برخورد خواهند کرد».
البته، متیس به تجربه دریافته بود که میان محاسبات وی، به عنوان یک نظامی مصمم و معتقد به راهحل نظامی، و محاسبات سیاسی سیاستمداران، تفاوتی وجود دارد. سیاستمداران جمهوریخواه و دموکرات آمریکا پس از تجربه افغانستان و عراق، با احتیاط بیشتری در پیوند با احتمال درگیریهای نظامی عمل کردهاند. متیس در شمار آن دسته از منتقدان سیاست خارجی اوباما قرار دارد که رویکرد دیپلماتیک وی در قبال بحران سوریه را بهمثابه ضعف امریکا به عنوان یک قدرت بزرگ به حساب آورده است، ولی آقای ترامپ هم که ائتلاف قدرتمندی علیه ایران و سوریه به وجود آورده بود، از اقدامات تنبیهی علیه این دو حکومت پرهیز کرده است، و حضور آقای متیس در راس پنتاگون نیز تغییری در رفتار حکومت ترامپ در این خصوص به وجود نیاورد.
متیس، دستکم در مورد حکومتهای بوش و اوباما، باور داشت که آنها تصمیمهای نظامی خود را در قبال افغانستان و عراق، تحت تاثیر محاسبات سیاسی داخلی اتخاذ کرده بودند. این موضوع بدون شک در مورد محاسبات سیاسی ترامپ نیز صادق است.